عصر روشنائی علیه استعمار
ترجمه توسط حمید محوی ترجمه توسط حمید محوی

 

 

نوشتۀ تی یری میسان

 

 

رویدادهائی را از 21 اوت به این سو مشاهده کردیم (اعلام بمباران سوریه توسط متفقین که مجلس عوام مردود اعلام کرد) رقابت میان قدرت های بزرگ استعماری نیست، بلکه نشان قیام مردم غرب علیه رهبرانشان است. برای تی یری میسان، غربی ها از این پس با تناقضاتشان رویاروئی می کنند : بهره بردای از جهان با اعمال قدرت یا زندگی در صلح در تبعیت از امپراتوری خرد.

شبکۀ ولتر/دمشق(سوریه)/ 1 سپتامبر 2013


               


 

ولتر و روسو. دو فیلسوفی که تمایلات طبقۀ ممتاز را نمایندگی می کردند، نظم جهان را زیر علامت سؤال بردند. آنها بجای تسلط انسان سفیدپوست و مذهبش، خر درا ترجیح می دادند.

به همان شکلی که تراژدی یونانی می بینیم، غربی هائی که بمباران سوریه را اعلام کرده بودند در این ساعت کاری نکردند ولی به دریدن یکدیگر رپرداختند. اوریپید می گوید : «آنانی را که خدایان می خواهند از بین ببرند، ابتدا به جنون مبتلایشان می کنند».

از یک سو دولت های عضو دائمی شورای امنیت، بارک اوباما، دیوید کامرون و فرانسوآ هولاند، و از سوی دیگر ملت هایشان. از یکسو تکبر بی حد و مرز قدرت های بزرگ استعماری، و از سوی دیگر متفکران عصر روشنائی و خرد. مقابل آنها، سوری ها، در سکوت و در مقاومتی خستگی ناپذیر، و متحدان آنها، روس ها و ایرانیان به صحنه چشم دوخته اند.

نمایشنامه ای که به روی صحنه آمده، هزار و یکمین فصل تسلط جهانی نیست، بلکه دوران مفصلی را ماند که از سال 1956 و پیروزی ناصر در آب راه سوئز در تاریخ بی سابقه است. در آن دوران، بریتانیا، فرانسه و اسراویل می بیاستی از رؤیای استعماری خود قطه نظر می کرذند. البته، جنگ های دیگری به وقوع پیوستف جنگ الجزائر، ویتنام و پایان آپارتاید در آفریقای جنوبی، ولی آن جهشی که غرب را در رأس جهان قرارداد، در هم شکسته بود.

با این وجود این رؤیا مجددا توسط جرج دابلیو بوش در تسخیر عراق حیات تازه ای بخود دید.  

با مشاهدۀ خفگی اقتصادی شان در اتمام دوران نزدیک نفت خام (بر اساس نظریۀ «نفت در نقطۀ اوج»)، شرکت های چند ملیتی ایالات متحده از نیروهای نظامی متحدان برای استعمار مجدد شرق استفاده کرد. طی یک سال، یک شرکت خصوصی با مجوز موقتی متفقین، در عراق حکمفرمائی کرد و تا می توانست به غارت برد. این رؤیا، به گفتۀ ژنرال وسلی کلارک، فرمانده اسبق ناتو می بایستی در لیبی، سوریه و لبنان تحقق یابد و سپس در سومالی و سودان، پیش از آن که در نقطۀ اوج خود ایران را ببلعد.

با این وجود، تجربۀ عراق نشان داد، حتی کشوری از پا افتاده پس از سالها جنگ علیه ایران و پس از تحمل سالها محاصرۀ اقتصادی، استعمار کردن یک ملت تحصیل کرده ناممکن است. تفاوت وضعیت بین غربی هائی که سواد خواندن و نوشتن داشتند و تسلط بر باروت، و بقیۀ جهان از میان برداشته شده است. و حتی بی سوادترین ملت ها می توانند به تلویزیون نگاه کنند و دربارۀ مسائل بین المللی فکر کنند.

این الگو یک نتیجۀ مستقیم در بر دارد : ملت های غربی تشنۀ خون نیستند. با اطمینان به برتری خود به فتح جهان رفتند و لت و پار به خانه بازگشتند. امروز این ماجراجوئی جنایتکارانه را نفی می کنند که تنها به نفع ناخداهای صنایع تمام می شود. این مفهوم رأی مجلس عوام است که طرح حمله به سوریه را که دیوید کامرون روی میز گذاشته بود مردود دانستند.

آیا ملت ها از اعمال خود آگاهی روشنی دارند؟ مطمئنا نه. نادر هستند غربی ها، اروپائی ها و آمریکای شمالی ها که بدانند، پیش از آن که باران بمب را آغاز شود، چگونه ناتو بنغازی را از لیبی جدا ساخت و آن را به عنوان انقلاب علیه معمر قذافی به جهانیان معرفی کرد. به ندرت افرادی پیدا می شوند که در ترکیب پرچم ارتش آزاد سوریه، سبز، سفید و سیاه، دوران استعمار فرانسه را شناسائی کرده باشند. با این وجود همه می دانند که موضوع چیزی بجز بازگشت استعمار نیست.

ارتباطات «دانینگ استریت» و کاخ سفید مملو از تکبر است. در یادداشتی در مورد وجهۀ قانونی جنگ، سرویس های نخست وزیر بریتانیا گزارش می دهند که بریتانیا می تواند برای جلوگیری از جنایت خارج از مجوز شورای امنیت مداخله کند، با این شرط که مداخله روی این هدف تمرکز داشته باشد و متناسب با تهدید باشد. ولی چگونه می توانند مدعی شوند که با بمباران یک کشور، هدفشان جلوگیری از به کار بستن سلاح شیمیائی توسط ارتش آن کشور است؟

کاخ سفید به سهم خود بیانیه ای از گزارشات سرویس های اطلاعاتی اش تهیه کرد و اطمینان داد که دولت سوریه از سلاح شیمیائی استفاده کرده است. می بایستی سالانه بیش از 50 میلیارد دلار بودجه هزینه می کردند تا این نظریۀ توطئۀ خالی از هر گونه مدرک عینی را عرضه کنند؟ سال 2001 و 2003 اتهام به جای قانون حکمفرمائی می کرد. کولین پاول می توانست به افغانستان حمله کند، و با این قول که به شکل مابعدی مدارک کافی مبنی بر دخالت طالبان در حملۀ 11 سپتامبر را  عرضه خواهد کرد یعنی مدارکی که هرگز به  شورای امنیت راه پیدا نکرد. کولین پاول می توانست مکالمات تلفی ساختگی که هرگز وجود خارجی نداشت را گوش دهد و لولۀ انباشته از شکر را بجای مدرک جرم نشان دهد، و با تکی هبه دروغ پردازی عراق راد رو کند و بعد بخاطر دروغ هایش عذرخواهی کند.

ولی امروز غرب با تضادهایش با رویاروئی طرفداران استعمار و عصر روشنائی مواجه شده است. آنچه امروز در سوریه در شرف تکوین بنظر می رسد، مشخصا آیندۀ جهان است. رهبران دولت های غربی، که پیوسته در پی منافع و قدرت هستند، در فقدان توانائی برای استثمار ملت های خودشان، بلند پروازی هایشان را متوجه کشورهای خارجی ساخته اند. آنها توسط نمایندگان مردم محکوم شده اند. رأی بریتانیائی ها، اگر مجلس شورای ملی در فرانسه برای سرنوشت جنگ فراخوانده شود تکرار خواهد شد، و به همین نسبت در ایالات متحده، وقتی به کنگره رجوع داده شود.

بجای حل مسائل اقتصاد داخلی، واشینگتن، لندن و فرانسه در بیانیه های ستیزه جویانه با هم رقابت می کنند، و روی ویرانه های افتخارات رنگ باختۀ خود یکدیگر را می درند.

 

 

منبع :


 






September 13th, 2013


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل بین المللی